صفحه ای از دفتر خاطرات شالفروشان بخش 7

نویسنده: مهدی شالفروشان

پیمانکار ساختمان

سالها پیش یکی از دوستان باهام تماس گرفت و خواست که ببینمش یکی دو روز بعد که ملاقاتش کزدم گفت از نزدیکانش فروشگاهی را تعمیرات و دکوراسیون انجام داده و میخواهد بوتیک زنانه راه اندازی کند
چون تمام سرمایه اش را خرج بازسازی کرده بود لذا از من خواست تا برای خرید اجناس و مابقی هزینه ها ، سرمایه گذاری وباهاش شریک بشوم …..
خلاصه اینکه مشارکت شروع شد و پس از مدتی کسب و کار شکل گرفت ولی متاسفانه دخل وخرجش با هم نمیخواند و با اینکه تنوع محصولاتش ، همه سنین را پوشش میداد ولی استقبال کم و فروش فروشگاه بسیار پایین بود تا اینکه روزی از یکی از فروشندگان که خانم بود پرسیدم بنظرتون برای چی مشتریان استقبال نمیکنند و ایشان جواب جالبی دادند ….
گفت برای اینکه آقای…. خودشون میرن بازار تهران و منو با خودش نمیبره !
فکر کردم شوخی میکنه و پرسیدم یعنی چی ؟
گفت یعنی بی سلیقه است
دوباره گفتم یعنی چی ؟
گفت سلیقه انتخابش مردانه است درصورتی که باید با سلیقه زنانه اجناس رو انتخاب کند و نگاه زنانه به لباسها و مشتریها داشته باشد….
اندکی به پیشنهادش فکر کردیم و نهایتا” به آن طرز تفکر احترام گذاشتیم و چند نوبت برای تهیه اجناس فروشگاه همراهش فرستادیم و دقیقا” از آن تاریخ به بعد تحول و تغییر در میزان فروش را احساس کردیم

نتیجه گیری :
در فروش و بازاریابی برای منافع مشتری به جزئیات توجه کنیم و از کارهای سلیقه ای اجتناب ورزیم
منافع مشتری در رضایت مندی اوست
و رضایتمندیش در سلایق ، اعتقادات ، روحیات ، فرهنگ و سبک زندگی و گذشته اش ریشه دارد

Leave a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *